چکیده:
پدیدههای کولبری و سوختبری در مناطق مرزی ایران، بهویژه در استانهای کوردی و بلوچ مانند کردستان، سیستان و بلوچستان و برخی نقاط مرزی دیگر، همواره به عنوان یکی از معضلات جدی اجتماعی، اقتصادی و انسانی مطرح بودهاند. این پدیدهها که عمدتاً به دلیل فقر، بیکاری، و عدم فرصتهای شغلی رسمی رواج یافتهاند، نه تنها آسیبهای اقتصادی به مردم وارد میکنند، بلکه تهدیدات جانی و امنیتی نیز برای کولبران و سوختبران به همراه دارند. در این مقاله، به بررسی علل رواج کولبری و سوختبری، پیامدهای آن و همچنین نقد سیاستهای تبعیضآمیز رژیم دیکتاتوری آخوندی و سپاه تروریستی پاسداران در این مناطق پرداخته میشود.
مقدمه:
کولبری و سوختبری در واقع به پدیدههای شایعی تبدیل شدهاند که به دلیل فقر، بیکاری و نبود فرصتهای شغلی در استانهای مرزی ایران، بهویژه در کوردستان و بلوچستان، رشد پیدا کردهاند. این پدیدهها عمدتاً توسط افرادی انجام میشود که در شرایط بحرانی اقتصادی زندگی میکنند و برای تأمین حداقلهای زندگی خود، بهجای اشتغال در مشاغل قانونی و رسمی، به حمل کالا و سوخت از مرزها به داخل یا خارج کشور روی میآورند.
کولبری شامل حمل کالا از کشورهای همسایه به داخل ایران، به ویژه از مرزهای ترکیه، عراق و پاکستان، است و سوختبری به حمل سوخت از داخل ایران به کشورهای همسایه، عمدتاً به پاکستان و عراق، اشاره دارد. این فعالیتها با خطرات جانی زیاد، از جمله حمل بارهای سنگین، برخورد با نیروهای مرزی، و آسیبهای ناشی از شرایط محیطی، همراه هستند.
۱. ریشههای کولبری و سوختبری در ایران: نگاهی به تاریخ و سیاستهای مرکزی
۱.۱. سیاستهای مرکزگرایانه در دوران شاهنشاهی:
در دوره رژیم شاهنشاهی، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بهویژه در مناطق مرزی ایران به شدت مرکزگرا بود و هیچگونه توجه و سرمایهگذاری قابل توجهی در استانهای کوردی و بلوچ انجام نمیشد. این مناطق که عمدتاً جمعیتهای اقلیت کورد و بلوچ را در خود جای دادهاند، در بسیاری از موارد از پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی محروم ماندند. توسعهی صنعتی و اقتصادی بیشتر در مرکز کشور و در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان و شیراز متمرکز شده بود و نتیجه آن، فقر و بیکاری گسترده در مناطق مرزی بود.
۱.۲. سیاستهای رژیم دیکتاتوری آخوندی و استمرار ناعدالتیها:
پس از انقلاب ۱۹۷۹، رژیم دیکتاتوری آخوندی به جای اصلاح این سیاستهای تبعیضآمیز، آنها را تشدید کرد و همچنان به توسعه مناطق مرزی بیتوجه ماند. رژیم آخوندی، بهویژه در سالهای بعد از جنگ ایران و عراق و همچنین در دوران تحریمها، هیچگونه برنامه منسجمی برای توسعه اقتصادی این مناطق نداشت و در عوض منابع اقتصادی کشور بیشتر به سمت مرکز کشور و مناطق کلیدی دیگر انتقال یافت.
در نتیجه، بیکاری و فقر در استانهای مرزی افزایش یافت و مردم برای تأمین معاش خود، به فعالیتهایی چون کولبری و سوختبری روی آوردند. آمارها نشان میدهند که نرخ بیکاری در استانهای مرزی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان، به طور چشمگیری بالاتر از میانگین کشوری است و این امر سبب شده است که بسیاری از مردم به این فعالیتهای غیررسمی روی آورند.
۲. پیامدهای کولبری و سوختبری: فقر، خطرات انسانی و بحرانهای اجتماعی
۲.۱. ناعدالتی اقتصادی و فقر گسترده:
کولبری و سوختبری در واقع نشانهای از ناعدالتیهای اقتصادی و فقر گسترده در مناطق مرزی ایران هستند. این پدیدهها بهویژه در میان اقشار فقیر و جوانان این مناطق رواج دارند، زیرا بسیاری از آنها به دلیل نبود فرصتهای شغلی و کمبود امکانات زندگی، مجبور به انجام چنین فعالیتهایی برای تأمین نیازهای اولیه خود میشوند. کولبران و سوختبران، که اغلب از خانوادههای کمدرآمد هستند، با بارهای سنگین به دل کوهها و دشتهای مرزی میروند تا کالاها و سوختها را از مرزها عبور دهند.
۲.۲. خطرات جانی و امنیتی:
کولبری و سوختبری نه تنها برای افراد از نظر اقتصادی خطرناک است، بلکه از لحاظ جانی نیز تهدیدات زیادی به همراه دارد. افراد کولبر و سوختبر، بهویژه در مناطق مرزی، در معرض خطرات زیادی از جمله شلیک نیروهای مرزی، حادثه در مسیرهای صعبالعبور، و دستگیری و مجازاتهای سنگین قرار دارند. طبق گزارشهای نهادهای حقوق بشری، در سالهای اخیر دهها کولبر و سوختبر جان خود را در این راه از دست دادهاند.
۳. تحلیل دیدگاههای مرکزگرا و تبعیضهای سیستماتیک
۳.۱. دیدگاههای مرکزگرایانه رژیم دیکتاتوری آخوندی:
رژیم دیکتاتوری آخوندی همچنان بر سیاستهای مرکزگرا تأکید دارد که نه تنها به نفع مردم استانهای مرزی نیست، بلکه باعث تشدید مشکلات اجتماعی و اقتصادی در این مناطق شده است. این سیاستها نه تنها به توسعه صنعتی و اقتصادی کمک نکردهاند، بلکه باعث بروز مشکلات بزرگی مانند کولبری و سوختبری شده است. علاوه بر آن، نیروهای مرزی ایران نیز به جای کمک به رفع مشکلات اجتماعی، غالباً به مقابله خشونتآمیز با کولبران و سوختبران میپردازند که این خود باعث افزایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی در این مناطق شده است.
۳.۲. تبعیضهای قومی و مذهبی:
علاوه بر تبعیضهای اقتصادی، مردم کورد و بلوچ در ایران با تبعیضهای فرهنگی و دینی نیز روبهرو هستند. مردم این مناطق که به دلیل تفاوتهای قومی و مذهبی خود از لحاظ اجتماعی در حاشیه قرار گرفتهاند، از فرصتهای شغلی و اجتماعی کمتری برخوردارند. این تبعیضها موجب میشود که بسیاری از آنها در جستجوی فرصتهای اقتصادی غیررسمی و خطرناک مانند کولبری و سوختبری باشند.
۴. راهکارها و پیشنهادات برای مقابله با کولبری و سوختبری
۴.۱. توسعه اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی پایدار:
برای مقابله با کولبری و سوختبری، باید ابتدا به توسعه اقتصادی این مناطق پرداخته شود. رژیم دیکتاتوری آخوندی باید به جای سرکوب مردم این مناطق، به فکر توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی در استانهای مرزی باشد. این امر میتواند با ایجاد مشاغل جدید، تأسیس صنایع کوچک و کمک به بخش کشاورزی محلی محقق شود.
۴.۲. اصلاح سیاستهای مرزی و تجارت قانونی:
یکی از اقداماتی که میتواند به کاهش کولبری و سوختبری کمک کند، اصلاح سیاستهای مرزی و ایجاد تجارت قانونی و رسمی است. در حال حاضر، بسیاری از افراد به دلیل کمبود شغل و فرصتهای اقتصادی، به فعالیتهای غیررسمی و قاچاقی روی میآورند. رژیم باید سیاستهای خود را در قبال مرزها بهگونهای تنظیم کند که به جای خشونت و سرکوب، زمینههای توسعه تجارت قانونی و رسمی را فراهم کند.
۴.۳. ایجاد برنامههای حمایتی برای کولبران و سوختبران:
رژیم باید برنامههایی برای حمایت از کولبران و سوختبران از نظر اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند. این برنامهها میتوانند شامل بیمههای اجتماعی، تأمین امنیت جانی، و ایجاد شرایط قانونی برای تجارت در مرزها باشند.
نتیجهگیری:
کولبری و سوختبری نه تنها نشانهای از فقر و بیکاری در استانهای مرزی ایران هستند، بلکه نتیجه مستقیم تبعیضها و ناعدالتیهای سیستماتیک رژیم دیکتاتوری آخوندی و سیاستهای مرکزگرایانه است. برای مقابله با این معضلات، ضروری است که رژیم به جای سرکوب و خشونت، به توسعه همهجانبه مناطق مرزی پرداخته و فرصتهای شغلی پایدار ایجاد کند.
راهکارهای کلیدی برای کاهش کولبری و سوختبری به شرح زیر هستند:
1. توسعه اقتصادی و صنعتی در استانهای مرزی از طریق حمایت از مشاغل پایدار و ایجاد زیرساختهای لازم.
2. اصلاح سیاستهای مرزی و ایجاد امکان تجارت قانونی به جای فعالیتهای قاچاق و غیررسمی.
3. حمایتهای اجتماعی برای کولبران و سوختبران، از جمله تأمین امنیت جانی، بیمههای اجتماعی و حمایتهای قانونی.
4. حذف تبعیضهای قومی و مذهبی که موجب به حاشیه رفتن مردم این مناطق و محرومیت آنان از فرصتهای شغلی و اجتماعی شده است.
اگر رژیم دیکتاتوری آخوندی به جای استفاده از خشونت و سرکوب، به فکر توسعه همهجانبه مناطق مرزی باشد، میتوان امیدوار بود که روزی کولبری و سوختبری به عنوان یک پدیده نگرانکننده و زجرآور، به تاریخ بپیوندد و مردم کورد و بلوچ و دیگر اقلیتهای ایرانی در این مناطق بتوانند در شرایطی امن، عادلانه و انسانی زندگی کنند. با تغییر نگاه و رویکردهای حکومتی به مسائل اقتصادی این مناطق، فرصتهای شغلی پایدار و قانونی میتواند جایگزین فعالیتهای غیرقانونی و پرخطر گردد و راهحلهای بلندمدتی برای مشکلات مردم مرزنشین فراهم آید.