تمایز بین استعمار داخلی و وضعیت کوردستان
موضوع استعمار، بهویژه در چارچوب کوردستان، بحثهایی را برانگیخته است که آیا این استعمار داخلی است یا خیر. هدف این مقاله بررسی و تمایز بین استعمار داخلی و شرایط کوردستان با استفاده از منابع مختلف علمی و تحلیلهای تاریخی است. تعریف و مفهومسازی استعمار داخلی: استعمار داخلی، همانطور که در گفتمان علمی مفهومسازی شده است، به استعمار گروههای اقلیت در داخل مرزهای یک دولت-ملت توسط گروه قومی یا فرهنگی غالب اشاره دارد. این فرآیند معمولاً شامل به حاشیه راندن، استثمار و انقیاد گروه اقلیت توسط اکثریت حاکم است. مایکل هچتر در اثر مهم خود «استعمار داخلی: حاشیه سلتیک در توسعه ملی بریتانیا، ۱۵۳۶-۱۹۶۶» به مفهوم استعمار داخلی، به ویژه در زمینه جزایر بریتانیا میپردازد. هچتر استدلال میکند که استعمار داخلی زمانی رخ میدهد که یک گروه مسلط از منابع و نیروی کار یک گروه به حاشیه رانده شده در همان مرزهای سرزمینی بهره برداری کند. این استثمار اغلب منجر به نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی میشود و گروه مسلط به بهای حاشیهنشینی سود میبرند. به همین ترتیب، خوان ویسنته پالرم، جامعه شناس، در کتاب «استعمار داخلی و توسعه ملی»، استعمار داخلی را در چارچوب آمریکای لاتین بررسی میکند. پالرم نشان میدهد که چگونه جمعیتهای بومی در کشورهایی مانند مکزیک و گواتمالا به طور سیستماتیک توسط نخبگان مسلط اروپایی به حاشیه رانده شده و مورد استثمار قرار گرفته اند. به گفته پالرم، این استثمار چرخهای از فقر و توسعه نیافتگی را در میان جوامع بومی تداوم میبخشد. بر خلاف پویایی استعمار داخلی، وضعیت کوردستان به خوبی در این چارچوب نمیگنجد. کوردستان، محل زندگی یک گروه نژادی متمایز - ملت کورد - دارای تاریخ پیچیدهای است که مشخصه آن مبارزات برای خودمختاری و گرفتن حق تعیین سرنوشت است. در حالی که ملت کورد در داخل مرزهای دولت-ملتهای مختلف، به ویژه عراق، ترکیه، ایران و سوریه با سرکوب و به حاشیه رانده شدن مواجه شده اند، ماهیت مصیبت آنها با گروههای مستعمره داخلی متفاوت است. از نظر تاریخی، ملت کورد در منطقهای به هم پیوسته ساکن بودهاند که بخشهایی از ترکیه، عراق، ایران و سوریه امروزی را در بر میگیرد که به نام کوردستان شناخته میشود. ملت کورد علیرغم زبان، فرهنگ و هویت متمایزشان، در معرض سیاستهای همسانسازی اجباری، سرکوب فرهنگی و خشونت توسط رژیمهای حاکم در این کشورهای کولونیالیستی قرار گرفته اند. برای مثال، در عراق، رژیم بعث صدام حسین تاکتیکهای وحشیانهای را برای سرکوب آرمانهای رهایی آنها از استعمار سرزمینی به کار گرفت، از جمله عملیات بدنام انفال، که منجر به کشته شدن صدها هزار کورد و تخریب هفت هزار روستا آنها شد. به طور مشابه، ترکیه دارای سابقه طولانی در سرکوب سرزمینی، حقوق فرهنگی و سیاسی ملت کورد با سیاستهایی است که هدف آن جذب کوردها در دولت ترکیه است. با این حال، تمایز بین استعمار داخلی و وضعیت ملت کورد در این واقعیت نهفته است که ملت کورد یک اقلیت در یک دولت-ملت منحصر به فرد نیستند، بلکه یک گروه نژادی فراملی هستند که چندین کشور را در بر میگیرد. این تمایز برای درک پیچیدگیهای مبارزه ملت کورد و اینکه چرا نمیتوان آن را به یک مورد استعمار داخلی تقلیل داد، بسیار مهم است. تحلیل وضعیت ملت کورد: برای روشن شدن بیشتر این تمایز، اجازه دهید وضعیت کوردستان را از دریچههای مختلف از جمله ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کنیم. ۱. بعد سیاسی: چشمانداز سیاسی کوردستان با ساختارهای حکومتی پراکنده مشخص میشود و جناحهای کوردی مختلف درجات مختلفی از کنترل را در مناطق مربوطه خود اعمال میکنند. در عراق، دولت اقلیم کوردستان (KRG) تا حدی از خودمختاری در اقلیم کوردستان استفاده میکند، البته در محدوده کشور استعمارساخته عراق. روابط اقلیم کوردستان با دولت مرکزی در بغداد مملو از تنش بر سر موضوعاتی مانند درآمدهای نفتی، اختلافات ارضی و وضعیت مناطق مورد مناقشه مانند کرکوک است. در ترکیه، حزب کارگران کوردستان (پکک) چندین دهه درگیر شورش علیه دولت ترکیه بوده و به دنبال حقوق بیشتر فرهنگی و سیاسی برای ملت کورد است. واکنش دولت ترکیه با سرکوبهای نظامی، دستگیریهای دسته جمعی و اعمال قوانین اضطراری در کوردستان مشخص شده است. ۲. بعد اقتصادی: از نظر اقتصادی، کوردستان مستعمره عراق و سوریه با چالشهای ناشی از دههها درگیری، سوء مدیریت اقتصادی و وابستگی به بازیگران خارجی برای حمایت مواجه شدهاند. فروپاشی اقتدار متمرکز در عراق پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ فرصتهایی را برای حکومت اقلیم کوردستان ایجاد کرد تا منطقه نفتخیز خود را توسعه دهد و سرمایهگذاری خارجی را جذب کند. jinamedia, [11/04/2024 13:00] با این حال، فساد، مناقشات داخلی و تجدید خشونت مانع پیشرفت اقتصادی منطقه شده است. در سوریه، روژآوا در شمال و شمال شرق این کشور در بحبوحه هرج و مرج جنگ داخلی سوریه به دنبال ایجاد مناطق خودمختار هستند. نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF) به رهبری کوردها توانستهاند کنترل مناطق مهمی از جمله شهر رقه، پایتخت سابق خلافت دولت اسلامی (داعش) را به دست آورند. با این وجود، چالشهای اقتصادی همچنان ادامه دارد و با تهاجمات نظامی ترکیه و درگیری مداوم با گروههای جهادی تشدید شده است. ۳. بعد اجتماعی: از نظر اجتماعی، جوامع کورد همچنان با مسائل مربوط به حفظ فرهنگی، شناسایی هویت و نقض حقوق بشر دست و پنجه نرم میکنند. تبعیض علیه ملت کورد، سرکوب زبانی، و دستگیریهای خودسرانه همچنان در کشورهایی مانند ایران و ترکیه رایج است، جایی که هویت کوردی اغلب از دریچه سوء ظن و جدایی طلبی تلقی میشود. علیرغم این چالشها، فرهنگ و هویت کوردی همچنان پابرجاست که ناشی از احساس قوی انعطافپذیری و میل به گرفتن حق تعیین سرنوشت است. ادبیات، موسیقی و هنر کوردی بهعنوان تجلی قدرتمند مقاومت فرهنگی در برابر سیاستهای همگونسازی و فشارهای خارجی عمل میکنند. نتیجه: لذا وضعیت ملت کورد کاملاً استعماری است و نمیتوان آن را صرفاً به عنوان استعمار داخلی تعریف کرد. در عوض همه این کشورها در کوردستان استعمارگر و توسعه طلب هستند. ملت کورد یک قرن ستم، به حاشیه رانده شدن و خشونت را توسط رژیمهای استعمارگر عراق، ترکیه، ایران و سوریه تحمل کرده اند. مبارزه آنها برای گرفتن حق تعیین سرنوشت و به رسمیت شناختن حقوق مالکیت سرزمین، فرهنگی و سیاسی خود با خصومت و سرکوب مواجه شده است. منطقه کوردستان بهعنوان سرزمینی غنی از منابع مورد استفاده قرار میگیرد تا به نفع قدرتهای مسلط مورد بهرهبرداری قرار گیرد، نه بهعنوان سرزمینی برای جمعیت بومیاش. در عراق، دولتهای متوالی به دنبال سرکوب آرمانهای ملت کورد برای رهایی از استعمار بودهاند و اغلب به نیروی نظامی و اجبار اقتصادی متوسل میشوند. رژیم بعثی صدام حسین، به ویژه، کارزار نسل کشی را علیه ملت کورد به راه انداخت که در نسل کشی انفال که جان صدها هزار کورد را گرفت، به اوج خود رسید. به همین ترتیب، در ترکیه، جمعیت کورد با تبعیض و خشونت سیستماتیک توسط دولت کولونیالیستی ترکیه مواجه شده است. ترکیه سیاست یکسانسازی اجباری را دنبال کرده و به دنبال ریشه کنی مالکیت سرزمینی، زبان، فرهنگ و هویت کوردی است. غیرقانونی دانستن احزاب سیاسی کوردی، آوارگی جوامع کرد و تخریب بیست هزار روستا کوردی همگی تاکتیکهایی هستند که توسط دولت ترکیه برای سرکوب مقاومت ملت کورد به کار گرفته شده است. در استعمارکده ایران، ملت کورد در معرض آزار و اذیت سیاسی، سلب مالکیت سرزمینی، به حاشیه راندن اقتصادی و سرکوب فرهنگی قرار دارند. حکومت ایران فعالیت سیاسی ملت کورد را سرکوب کرده و مخالفان کورد را برای دستگیری، شکنجه و اعدام هدف قرار داده است. زبان و فرهنگ کوردی به طور سیستماتیک تضعیف میشود و محدودیت برای آموزش و رسانههای زبان کوردی وجود دارد. در سوریه، ملت کورد با چالشهای مشابهی روبرو بودهاند که با هرجومرج جنگ داخلی سوریه تشدید شده است. در حالی که نیروهای تحت رهبری کوردها مناطق خودمختار را در روژاوا (شمال و شمال سوریه) ایجاد کرده اند، همچنان با تهدیدات رژیم اسد و گروههای مختلف جهادی مواجه هستند. تهاجم نظامی ترکیه به کوردستان بیشتر منطقه را بیثبات میکند و درد و رنج مردم غیرنظامی را تشدید میکند. با توجه به این واقعیت ها، آشکار است که وضعیت کوردستان از مرزهای استعمار داخلی فراتر رفته است. بلکه جلوهای از استعمار و امپریالیسم است که در آن قدرتهای مسلط به دنبال کنترل و بهره برداری از سرزمین و منابع ملت کورد برای منافع خود هستند. مبارزه ملت کورد برای آزادی و گرفتن حق تعیین سرنوشت را باید در این زمینه وسیعتر از ستم و مقاومت استعماری درک کرد. کتابشناسی - فهرست کتب: هچتر، مایکل. استعمار داخلی: حاشیه سلتیک در توسعه ملی بریتانیا، ۱۵۳۶-۱۹۶۶. انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، ۱۹۷۵. پالرم، خوان ویسنته استعمار داخلی و توسعه ملی. مطالعات اجتماعی و اقتصادی شماره ۸. موسسه تحقیقات اجتماعی و اقتصادی، کالج دانشگاهی هند غربی، ۱۹۷۷.