نگاهی به گروگانگیری شهروندان خارجی برای تبادل آن با تروریستها
همزمان با نزدیکشدن سرنگونی رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه آخوندی، دیکتاتوری حاکم بر ایران و حامیان مماشاتگر این رژیم در غرب، از افزایش خشم و کین مردم ایران علیه دیکتاتوری حاکم به وحشت افتاده و در صددند تا با شیطانسازی و نشر اخبار کذب علیه مقاومت ایران، از سرنگونی آن جلوگیری کنند! اقدامی که تماما حاکی از ضعیف شدن دیکتاتوری در ایران و نشانی از شکست سیاست مماشات با این دیکتاتوری در غرب است!
رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران، با اهرم گروگانگیری و حمایت مماشاتگران غرب، با انتشار اخبار جعلی علیه مقاومت، دست به دست هم داده تا با به حاشیه راندن «نیروی اصلی میدان نبرد با دیکتاتوری ولایت فقیه»، یعنی شورای ملی مقاومت ایران و با «بزرگترین سانسور قرن» علیه مقاومت مردم ایران و کانونهای شورشیاش، در داخل ایران، قیام مردم ایران را منحرف و بقای دیکتاتوری را به اشکال مختلف استمرار ببخشند!
پخش شعارهای شاهپرستانه در شهرهای ایران از جمله اقدامات رژیم دیکتاتوری مذهبی در ایران است. «هدف، تفرقهاندازی و لجنمال کردن قیامهای مردم ایران و القای این دروغ بزرگ است که گویا رژیم آخوندی، آلترناتیوی ندارد و تنها راه، بازگشت ارتجاعی به سلطنت بقایای رضاخان قزاق است».
گروگانگیری!
گروگانگیری اتباع کشورهای خارجی در ایران، از جمله اقدامات دیگر رژیم دیکتاتوری مذهبی در ایران برای بقاء است. این رژیم، تحت عناوین مختلف شهروندان کشورهای غربی در ایران را بازداشت و آنها را به گروگان میگیرد تا در گامهای بعدی آنها را مورد معامله، و سپس دولتهای غربی را در نقطه مقابل مقاومت مردم ایران قرار دهد. به عبارت دیگر، رژیم حاکم بر ایران، از طریق گروگانگیری شهروندان کشورهای غربی، دولتهای آنها را را نیز به گروگان میگیرد! به این ترتیب، گروگانگیری دامی است که توسط دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران علیه دولتهای غرب پهن شده و هدف از آن، تهدید و تطمیع کشورها برای فاصله گرفته از مقاومت ایران است.
چشمپوشی مماشاتگران غربی از جنایات تروریستی این رژیم در داخل و خارج ایران، رژیم مذهبی حاکم بر ایران را جریتر نموده است. به گونهیی که اکنون شبکه گستردهیی از جانیان، تروریستها، و مزدوران و عوامل نفوذی این رژیم در خارج از مرزهای ایران وجود دارد که توسط سفارتخانههای این رژیم هدایت میشوند و زمانی که به دست عدالت گرفتار میشوند، رژیم ایران و طرفهای مماشاتگر خارجی، در یک اقدام تهوعآور و شیطانسازی علیه مقاومت ایران، اقدام به تبادل اینگونه گروگانها(!) با اینگونه عناصر «گرفتار شده!» میکنند.
همزمان با چنین معاملاتی است که مماشاتگران غربی با نشر اخبار و اطلاعات کذب، به بقای دیکتاتوری در ایران سوخترسانی میکنند. این گونه نشرکردنها همزمان است با افزایش اعدامها در داخل ایران. در سالی که گذشت (1403) تعداد ۱۱۵۳ زندانی اعدام شدهاند که در سالهای گذشته بیسابقه است. از این تعداد ۹۶۱ اعدام (۸۳درصد اعدامها) در دوره پزشکیان صورت گرفته است. با توجه به اعدامهای مخفیانه و غیرقابل ثبت، شمار واقعی اعدامها بسیار بیشتر است.
به صحنه آمدن مماشاتگر!
روز سهشنبه، ۱۸ مارس ۲۰۲۵، یک هفتهنامه فرانسوی، مقالهیی منتشر کرد که هدف آن بیاعتبار کردن سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبر آن، خانم مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران بود. اتهامات اصلی مورد ادعا، که گویا «خانم رجوی را از یک سبک زندگی لوکس برخودار است» ریشه در اطلاعات نادرست منتشر شده از تهران دارد.
شخصیتهای برجسته آمریکایی با صدور بیانیه مشترکی در حمایت از مقاومت ایران نوشتند: «ما قاطعانه بسیج سازمانیافته و شکستخورده رژیم تروریستی حاکم بر ایران را، در جهت افترا و پخش اطلاعات غلط علیه خانم رجوی رد میکنیم و حمایت بیوقفه خود را از رهبری توانمند او در مبارزه برای برقراری آزادی و دموکراسی تکرار میکنیم. ما خانم رجوی را شخصاً میشناسیم و بالاترین احترام را برای صداقت، شجاعت و فداکاری او قائل هستیم. او زندگی خود را وقف آزادی، عدالت، حقوق زنان و حقوقبشر کرده است».
از ترفندهای جدید دیکتاتوری!
تاکنون بارها خانم مریم رجوی اعلام کرده که «نه به حکومت اجباری، نه به دین اجباری و نه به حجاب اجباری». این شعار گویای نفی دیکتاتوری در ایران است و کسانی که علیه این شعار هستند، اتکاء به دیکتاتوری در ایران دارند. در ماههای اخیر بلندگوهای ارتجاعی و استعماری، رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه و حامیان غربی این دیکتاتوری در غرب، در یک واکنش زبونانه خطاب به مقاومت ایران و مجاهدین خلق میگویند: «طلاق اجباری، کودک سرباز اجباری، همیاری اجباری» و لابد مبارزه اجباری علیه دیکتاتوری. این یک اقدام تهوعآوری است که در جامعه امروز ایران، منطقه و جهان هیچ خریداری ندارد!
راه حل درست کدام است؟
دولتهای اروپایی میخواهند دست چرب خود را با لباس مقاومت ایران پاک کنند. اما این یک اشتباه بزرگ است. رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران در چنین ایامی در 34 سال قبل، هفت لشکر از سپاه پاسداران را با اجیرکردن مزدوران محلی و تعداد زیادی اتوبوس، راهی نوار مرزی غربی ایران نمود تا نیروهای مقاومت را به ایران برگرداند. اما اندکی بعد، مقامات این رژیم به یک «شکست بزرگ» اذعان کردند که قصد کرده بودند از دیوار بلندتر از قد خود بالا بروند! این فقط یک تجربه از تجارب بسیار است و گویای این واقعیت است که مقاومت ایران بسیار بزرگتر از امیال دیکتاتوری و مماشاتگران غربی است!
اقدامات مماشاتگرانه دول غربی علیه مقاومت ایران، قبل از هر چیز، نشاندهنده بزرگی و ریشهداری این مقاومت است که اکنون، ناکرده و ناداشته خود را از جیب مقاومت مردم ایران جبران و دیکتاتوری حاکم را جریتر میکنند. آنها به «عمد یا به اشتباه» غافلند که «یک گام عقبنشینی در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه، دو گام پیشروی این دیکتاتوری در خاک خود را در پی خواهد داشت». این ضدآزادی و دمکراسی است و شایسته جامعه بشریت آزاد نیست.
هنوز جوهر معامله ننگین دولت سوئد در آزادکردن دژخیم «حمید نوری» و دولت بلژیک در آزادکردن دیپلمات تروریست «اسدالله اسدی» خشک نشده، که شاهد لجنپراکنی رسانه وابسته به دولت فرانسه علیه مقاومت هستیم. این اقدام برای یک رسانه در اروپا شرمآور است که با دیکتاتوری ولایت فقیه علیه مردم و مقاومت ایران همصدا شده و به نشر اخبار کذب و شیطانسازی میپردازد! آیا از تجربه سیاه «کودتای 17 ژوئن» در فرانسه علیه مقاومت ایران درسی آموخته نشده است؟! دولت فرانسه و دولتهای دیگر اروپایی اگر دنبال آزادی گروگانهای خود از چنگال دیکتاتوری ولایت فقیه هستند، راهحل آن پرداختن از جیب مردم و مقاومت ایران نیست!
سخن آخر!
دیر است و دور نیست که این رژیم توسط مردم و مقاومت ایران به زبالهدانی تاریخ افکنده خواهد شد و اگرچه دیرزمانی است که حقایق روشن است، اما «روسیاهی به ذغال خواهد ماند». درس گرفتن از تجارب گذاشته راه را به روی پیشروی به سوی جامعه بشریت، جامعهیی آزاد و دمکرات و آباد، هموار میکند.
***