#مسعود #پزشکیان در جمع ایرانیان در امریکا صحبت کرده است و ویدیوی سخنانش هم پخش شده است او برای این جماعت ایرانی مقیم امریکا که احتمالا تعلق خاطری به حکومت فقیه و جمهوری اسلامی بلند پرواز هم ندارند از ایران میگوید و ضرورت حفظ ایران و پرهیز از هر چیز و اتفاقی که در صورت رویدادش ایران کنونی نماند! این اظهارات پزشکیان است.او سعی دارد که به ایرانیان مقیم امریکا بگوید برای ماندن ایران به این حاکمیت کمک کنند و دستکم به مخالفت نپردازند تا این حکومت بماند و بتواند ایران را نگاه دارد و آنها نیز دلخوش باشند که ایران این گربه ملوسشان حفظ شده است. گربهای که به زعم عدهای روزی پلنگی بوده است برای خودش.
روح ناسیونالیستی دمیده شده اغلب چنان القاء شده که اصالت خاک و وطن را بر اصالت انسان ترجیح میدهد.تا آنجا که مهم نیست حس مردم چه باشد مهم آن است که سرزمین باشد و مردم فدایش شوند.آنها نمیتواننددرک کنند که اهمیت و ارزش سرزمین به مردمانش است که به آن معنا می بخشند نه صرفا خاک و وطن.
ایران به مفهوم امروزیش به عنوان یک کشور همراه با گام نهادن در دنیای مدرن به وجود آمد
میراثی که پهلوی آغازگرش بود و برای جمهوری اسلامی به جا ماند تا منتقدانش را با حربه از دست رفتن ایران به سکوت و همسویی وادارد.
به راستی در این دو حکومت شاه و شیخ بر مردمان ساکن بستری به نام ایران چه گذشته است و چگونه اداره شدهاند؟ بلوچستان آن سرزمینی است که از دیرباز بلوچها ساکنان آن بودهاند.بخشی از آن در کشور پاکستان قرار دارد آنها گرچه بلوچند اما باید پاکستانی باشند.بخش دیگر که در جغرافیای سیاسی ایران قرار گرفت خودحکایتی دارد. قسمت عمدهاش در استانی به نام سیستان و بلوچستان قرار دارد اول سیستان و بعد البته بلوچستان.این خود حرفها دارد.بحشی از آن را ضمیمه استان خراسان کردند که امروزه خراسان جنوبی نام دارد. بخش دیگر ضمیمه استان کرمان شده است و اتفاقا وقتی از محرومیت بلوچ و کورد و ... حرفی به میان میآید ایرانپرستان فوری به کرمان و کپرنشینانش اشاره میکنند.که در کرمان هم محرومیت بدتری هست غافل از آنکه اینها اغلب همان بلوچهایی هستند که باید کرمانی باشند نه بلوچستانی.بلوچستان تنها بخشی از استانی است به نام سیستان و بلوچستان.کوردستان هم البته تنها سنندج است و چند شهر دور و برش. استانی به نام کوردستان وجود دارد تمام این استان بخشی از استان پنجم به مرکزیت کرمانشاه بوده است که حالا چند دهه است که به استانی مستقل به نام کوردستان تبدیل شده است تا بگویند کوردستان اینجاست و بس.درنتیجه کرماشان ،ایلام،موکریان به مرکزیت مهاباد کوردستان نیستند. موکریان که خود بخشی از استانی است به نام آذربایجان که حتی یک شهر تمام ترک هم ندارد موکریانش که تمام کورداست ارومیه در مرکز و بخش شمالی آن و دیگر از آنهم کورد و ترک نشین است .
اینها میراث تقسیم بندی پهلوی است که برای جمهوری اسلامی هم مانده است.
حال مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران و مجری منویات رهبر آن به ایرانیان مقیمامریکا زنهار میدهد که اگر اتفاقی بیفتد این ایران دیگر نمیماند .کوردستان برای خود جدا میشودآذربایجان و بلوچستانش همچنین و دیگر ایرانی نمی ماند.
یعنی اینها بدرستی دریافتهاند که اینچنین ایرانی تا به حال هم با زور و اجبار مانده است و این مردم همراه مطالبات و خواستههایشان سرکوب شده اند.
آری ایران اینگونه تشکیل شده و هم اینگونه هم تاکنون مانده است.
پرسش اساسی اینجاست که اینچنین ترکیب از روی اجباری چرا باید بماند؟ چرا باید عدهای همین ایران را مناسب زندگی ندیدهاند حالا تلاششان این باشد که آنرا حفظ کنند آنهم به هر قیمتی و البته نه به قیمت رضایت و خواست مردمانش.
مردم این جغرافیای سیاسی دردهای مشترکی دارند شاید گریز از ماندن در ایرانی که اینچینی در آنها مشهودباشد اما مساله اینجاست که معلوم نیست درمان موثر دردهای آنان هم باشد و سعادت و کامیابی آنها را تامین کند.پرسش اساسی اینجاست که چرا با وجود مسائل و رنجهای مشترک ،آنان که نگران آینده این سرزمین اند به این نمیاندیشند که شرایطی که موجب اینهمه گریز شده است را تغییر داد. حقوقی که سلب شده،آزادیی که دریغ شده و هرآنچه که باعث اینهمه کوچ تا گریز شده است.
اگر دغدغهمندان حفظ ایران فارغ از افتادن در بازی جمهوری اسلامی برای بقایش ،به این بیندیشند که در آینده شرایطی را به وجود آورند که در آن انسانها احساس اجبار و ظلمی در حق خود را نکنند و،به جایش احساس آزادی و صاحب حق و اختیار بودن را تجربه کنند در قراداد اجتماعی جدیدی با طیب خاطر و بخاطر منافع مشترک سرزمینی که در آن دخیلند ماندن در کنارهم را به جدایی ترجیح دهند.