رضا پهلوی یک "مستضعف عقلی" است

نویسنده: د. مجید حقی
ایجاد شده در تاریخ
0 0
11:02 2025 , February 19

ایران، به عنوان کشوری با تنوع ملیتی، زبانی، و فرهنگی، همواره درگیر چالش‌های پیچیده‌ای بوده است که ریشه در ساختارهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی آن دارند. از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی، تبعیض سیستماتیک علیه ملل غیر فارس همچنان یکی از چالش‌های اساسی بوده که در تحلیل‌های بسیاری از سیاست‌مداران جریان اصلی نادیده گرفته شده است. یکی از چهره‌های برجسته این جریان، رضا پهلوی، با ادعای ارائه راه‌حل برای مشکلات ایران، در واقع ناتوان از درک پیچیدگی‌های موجود در این کشور است.

 

عدم درک تنوع ملیتی و تبعیض سیستماتیک

یکی از بزرگ‌ترین کاستی‌های رضا پهلوی در تحلیل مسائل ایران، نادیده گرفتن ستم مضاعف بر ملل غیر فارس است. او و هوادارانش معمولاً ایران را کشوری یکپارچه با یک هویت واحد می‌پندارند و هرگونه تلاش برای به رسمیت شناختن حقوق ملیت‌های غیرفارس را به عنوان «تجزیه‌طلبی» محکوم می‌کنند. این دیدگاه نه‌تنها ریشه در ناسیونالیسم افراطی دوران پهلوی دارد، بلکه باعث بازتولید همان سیاست‌های تبعیض‌آمیزی می‌شود که در دهه‌های گذشته ملل غیر فارس را از حقوق زبانی، فرهنگی و اقتصادی‌شان محروم کرده است.

توهم بازگشت سلطنت و ساده‌انگاری تغییرات سیاسی

رضا پهلوی و حامیانش اغلب بر این باورند که سقوط جمهوری اسلامی به‌طور خودکار به احیای سلطنت یا یک نظام مشابه منجر خواهد شد. این نگاه، که در بسیاری از مصاحبه‌های او به چشم می‌خورد، نشان‌دهنده عدم شناخت دینامیک‌های پیچیده قدرت در ایران معاصر است. تحولات سیاسی در کشورهای پساانقلابی نشان داده‌اند که تغییر رژیم لزوماً به معنای بازگشت به گذشته نیست و هواداران رضا پهلوی با پافشاری بر توهم بازگشت سلطنت، از تحلیل علمی و منطقی تحولات سیاسی ایران ناتوان است.

ناتوانی در ارائه برنامه اقتصادی و اجتماعی جامع

مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران تنها به مسئله تغییر رژیم محدود نمی‌شوند. حتی در صورت سرنگونی جمهوری اسلامی، چالش‌هایی همچون نابرابری‌های منطقه‌ای، فقر سیستماتیک در استان‌های حاشیه‌ای، و تمرکز منابع در مناطق مرکزی ایران ادامه خواهند یافت. رضا پهلوی، به جای ارائه یک برنامه جامع برای حل این مسائل، به شعارهای کلی و فاقد پشتوانه علمی متوسل می‌شود. این عدم توانایی در تدوین برنامه‌های عملی نشان‌دهنده ضعف او در درک ساختارهای پیچیده اقتصادی-اجتماعی ایران است.

رضا پهلوی نه‌تنها درک درستی از پیچیدگی‌های ایران ندارد، بلکه با تکرار گفتمان‌های شکست‌خورده گذشته، ناتوانی خود را در ارائه راه‌حل‌های واقعی نشان می‌دهد. اصرار او بر نگاه تک‌بعدی به ایران و نادیده گرفتن حقوق ملل غیر فارس، عدم ارائه برنامه اقتصادی مشخص، و ساده‌انگاری تحولات سیاسی، همگی دلایلی هستند که او را به یک «مستضعف عقلی» در برابر مسائل ایران تبدیل می‌کنند. آیندە جامعۀ چندملیتی ایران نیازمند رهبری همە‌شمول و دموکراتیکی است که هستۀ مرکزی آن متشکل از نمایندگان واقعی همۀ ملل تشکیل‌دهندۀ این سرزمین باشد. چنین رهبری باید قادر باشد با نگاهی علمی، انتقادی و چندبعدی، به تحلیل مسائل پیچیدهٔ کشور پرداخته و راه‌حل‌هایی پایدار و کارآمد ارائه دهد. این رهبران نه‌تنها باید از تفکرات اقتدارگرایانه و تمرکزگرایی گذشته فاصله بگیرند، بلکه باید بر مبنای عدالت اجتماعی، احترام به حقوق برابر تمام ملیت‌ها، و پذیرش تنوع فرهنگی و زبانی عمل کنند. تداوم وابستگی به ایدئولوژی‌های تاریخ‌مصرف‌شده، از جمله ناسیونالیسم افراطی پهلوی‌محور، تنها به تعمیق بحران‌ها و گسست‌های اجتماعی خواهد انجامید، در حالی که آیندهٔ ایران نیازمند گفتمانی نو، مشارکت‌محور و مبتنی بر همزیستی عادلانه است.

 

نظر جدید