بیعدالتی، پدیدهای است که در بسیاری از جوامع ریشههای عمیقی دارد و در اشکال گوناگونی خود را نشان میدهد؛ از تبعیضهای نژادی و جنسیتی گرفته تا نابرابریهای اقتصادی و سیاسی. اما یکی از بنیادینترین و در عین حال نادیده گرفتهشدهترین اشکال بیعدالتی، محرومیت از حق آموزش به زبان مادری است. این بیعدالتی خاموش، پایههای هویت فردی و جمعی را تضعیف میکند و از همان دوران کودکی، مانعی بر سر راه رشد فکری و احساسی افراد ایجاد میکند.
زبان مادری بیش از یک وسیله ارتباطی است؛ این زبان در واقع ریشههای هویت فردی و جمعی انسان را شکل میدهد. از همان نخستین واژگانی که کودک بر زبان میآورد، زبان مادری به ابزاری تبدیل میشود که فرد از طریق آن احساسات، افکار و تجربیات خود را بیان میکند. در نتیجه، محروم کردن کودکان از حق تحصیل به زبان مادری به معنای قطع ارتباط آنها با بخش عمیقی از هویت و فرهنگشان است.
این محدودیت بهویژه در جوامع چندملیتی و چندزبانهای مانند ایران، که از تنوع زبانی و فرهنگی غنی برخوردار است، تأثیری ویرانگر دارد. در چنین فضایی، سیاستهای یکسانسازی زبانی نهتنها منجر به از بین رفتن زبانها و فرهنگهای اقلیتها میشود، بلکه زمینهساز نابرابریهای گسترده اجتماعی و فرهنگی خواهد بود.
محرومیت از زبان مادری و پیامدهای آن بر رشد شناختی و آموزشی
تحقیقات علمی بهوضوح نشان دادهاند که تحصیل به زبان مادری نقش بسیار مهمی در رشد شناختی (cognitive development)، موفقیت تحصیلی و پرورش مهارتهای اجتماعی و احساسی کودکان دارد. زمانی که کودکان قادر به یادگیری به زبان مادری خود نیستند، نهتنها رشد فکری آنها با مشکل مواجه میشود، بلکه احساس تعلق و عزت نفس آنها نیز آسیب میبیند.
محرومیت از آموزش به زبان مادری به نوعی خشونت سیستماتیک بدل میشود که هدف آن تضعیف هویت جمعی و شخصی گروههای مختلف در جامعه است. در این شرایط، کودکان از رسیدن به پتانسیلهای واقعی خود باز میمانند و با خلأهای روانی و احساسی روبهرو میشوند. این سیاستهای سرکوبگرانه نسلهای آینده را از تواناییهای خلاقانه و انتقادی محروم میکند و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را عمیقتر میسازد.
زبان مادری؛ عاملی اساسی در تحقق عدالت اجتماعی
زبان مادری نقش محوری در تحقق عدالت اجتماعی دارد. زمانی که کودکان بتوانند به زبان مادری خود تحصیل کنند، نهتنها احساس عزت نفس و هویت آنها تقویت میشود، بلکه امکان مشارکت فعال در جامعه برای آنها فراهم میشود. در کشورهایی مانند ایران، که اقوام مختلفی چون کُردها، بلوچها، ترکها و عربها زندگی میکنند، آموزش به زبان مادری میتواند عاملی کلیدی در ایجاد انسجام اجتماعی و کاهش نابرابریهای تاریخی باشد.
سیاستهای تمرکزگرا و ناسیونالیستی که در طول دههها در ایران دنبال شدهاند، تلاش داشتهاند با تحمیل زبان فارسی بهعنوان زبان یگانهی رسمی، فرهنگها و هویتهای غیرفارسی را به حاشیه برانند. این سیاستها نهتنها باعث تضعیف هویتهای محلی شدهاند، بلکه بذر بیاعتمادی و نارضایتی را در میان جوامع مختلف کاشتهاند.
آموزش به زبان مادری، عاملی کلیدی برای بازگرداندن حس کرامت انسانی به مردمی است که از حقوق اولیه خود محروم ماندهاند. این نوع آموزش به دانشآموزان کمک میکند تا درک عمیقتری از ارزشهای انسانی مانند احترام، عدالت، و صلح داشته باشند و به ارزشهای دموکراتیک احترام بگذارند.
آموزش زبان مادری؛ از کلاس درس تا جامعه
عدالت اجتماعی از کلاس درس آغاز میشود، اما این مفهوم فراتر از دیوارهای مدرسه جریان پیدا میکند. زمانی که کودکان در فضایی آموزشی رشد میکنند که به هویت و زبان آنها احترام میگذارد، جامعهای عادلانهتر و برابرتر شکل میگیرد. مدارسی که بر پایهی تنوع فرهنگی بنا شدهاند، محیطهایی ایجاد میکنند که در آنها دانشآموزان یاد میگیرند با احترام به تفاوتها زندگی کنند و همزیستی مسالمتآمیز را تمرین کنند.
اگر از تأثیرات مخرب سرکوب زبان مادری آگاه باشیم، دیگر نمیتوانیم در برابر این بیعدالتی خاموش بمانیم. آموزش باید ابزاری برای ترویج صلح و همزیستی باشد، نه ابزاری برای تحمیل قدرت و حذف فرهنگی. همانطور که گفتهاند: «مربی هرگز نمیتواند بیطرف بماند.» معلمان و نهادهای آموزشی مسئولیتی اخلاقی دارند تا به دفاع از حقوق زبانی و فرهنگی همه دانشآموزان برخیزند.
بازشناسی زبان مادری بهعنوان ستون عدالت اجتماعی
زبان مادری نهتنها بخشی از هویت فردی و جمعی است، بلکه یکی از پایههای اساسی عدالت اجتماعی بهشمار میرود. محروم کردن جوامع از این حق اساسی به معنای محروم کردن آنها از حقوق انسانی و فرهنگی است. در جوامعی مانند ایران، که دارای تنوع ملی، زبانی و فرهنگی گستردهای است، سیاستهای همگونسازی زبانی منجر به سرکوب هویتها و عمیقتر شدن نابرابریهای اجتماعی شده است.
برای دستیابی به عدالت اجتماعی واقعی، باید آموزش به زبان مادری بهعنوان یک حق بنیادین شناخته شود. این آموزش نهتنها باعث تقویت هویت و عزت نفس افراد میشود، بلکه به همزیستی مسالمتآمیز، تقویت حس تعلق اجتماعی و توسعه دموکراتیک نیز کمک میکند. اگر عدالت اجتماعی را میخواهیم، باید از همان جایی شروع کنیم که ریشههای هویت و احساس تعلق شکل میگیرد: از زبان مادری.